گزیدهای از مقاله:
(...) چیزی را 'سمی' دانستن، چه در معنای زیستشناسانه و چه جامعهشناسانه یعنی چیزی آسیبرسان را فراخواندن. سمیّت را غالباً آلودهشدن یک اندامواره به چیزی کاملاً بیرونی معنا میکنند که کارکرد منسجم و 'سالم' آن را برهم زند. اما سمیّت در حیطۀ مفاهیم میتواند به صورتی معکوس رخ دهد: با حفاظت از آنچه درون شیوههای خود ــ ارجاع اندیشه قرار دارد، یعنی، با مداومت بر تأیید اینکه آنچه (گمان میشود) که شناختهشده، حقیقی، کافی، لازم یا خوب است. پرهیز از آلودگی مفهومی، در واقع طفره رفتن از امکان اندیشیدن یا دانستن به شیوهای متفاوت است که نامش ناخردی است؛ پناه گرفتن در زاویهدید موقعیتِ فعلی خود، وضعیت اسفناکی که آشیل مبمبه چنین توصیف کرده است: «قطع عضو ذهنی، آنهم به دست خود.»