١٥ بهمن ١٣٨٢

نسخه #١

فضا و خلوت شخصى

کیانوش وهابی

فضا در كلى ترين معناى آن طيف گسترده اى از ساحت هاى مادى و غيرمادى را در برمى گيرد كه واجد درجات مختلفى از خصوصى بودن اند. خصوصى ترين مكانى كه مى توان تجربه كرد، مكان غيرمادى انديشه ها و تصورات است. احتمال اينكه بتوان وارد اين حوزه ی شخصى شد تاكنون بسيار كم بوده است، از اين رو تقريبا غيرمادى انديشه ها و تصورات است. احتمال اينكه بتوان وارد اين حوزه ی شخصى شد تاكنون بسيار كم بوده است، از اين رو تقريباً غيرمادى انديشه ها و تصورات است. احتمال اينكه بتوان وارد اين همه مى توانند بدون هيچ خطرى از اين خلوت برخوردار شوند. از سوى ديگر، مى توانيم جهان بيرونى را صحنه اى بدانيم كه طبيعتاً همه مى توانند بدون هيچ خطرى از اين خلوت برخوردار شوند. از سوى ديگر، مى توانيم جهان بيرونى را صحنه اى بدانيم كه طبيعتاً همه مى توانند بدون هيچ خطرى از اين خلوت برخوردار شوند. ازعمومى ترين فضاها محسوب ميشود. درون اين دو حد مى توان مراتبى ميانى از خصوصى بودن يافت. شكل گيرى هر نوع مكان، چه عمومى و چه خصوصى، هميشه تحت تأثير ديالكتيك قدرت و گرايش به تسلط بر حوزه ی خصوصى شكل گيرى هر نوع مكان، چه عمومى و چه خصوصى، هميشه تحت تأثير ديالكتيك قدرت و گرايش به تسلط بر حوزه ی خصوصى شكل گيرى هر نوع مكان، چه عمومى و چه خصوصى، هميشه تحت بوده است. تضاد بين اراده ی افراد و قدرت هاى حاكم واقعيتى جهانى است. همه ی اَشكال قدرت، علاقمند به عمل در حداكثر بوده است. تضاد بين اراده ی افراد و قدرت هاى حاكم واقعيتى جهانى است. همه ی اَشكال قدرت، علاقمند به عمل در حداكثر بوده است. تضاد بين اراده ی افراد و قدرت هاى حاكم واقعيتى فضای ممكن هستند. اين امر در صورت آرمانى آن، شامل آن حدود

از فضای خصوصى فرد مى شود كه ممكن است به طريقى بر قدرت اثر بگذارد. اما روش ها و حدود وضع شده براى اين دخالت، در طول تاريخ سياسى بسيار متنوع بوده است. اخلاق و هنجارهاى اجتماعى هميشه قيدهايى بر دامنه ی دخالت در خلوت و آزادى فرد گذاشته اند، و هميشه حق حكومت بر كنترل و نظارت مورد بحث بوده است. تغييرات اخير سياست هاى ايالات متحده پس از افزايش ترس از تروريسم، حكومت را از حقوق گسترده ترى براى ورود به حوزه ی خصوصى برخوردار كرده است، با اين ادعا كه اين كار براى امنيت ملى اجتناب ناپذير است. هر چند ايالات متحده را بسيارى مأمن آزادى شخصى دانسته اند، اين مورد نمونه اى است از اين مسأله كه چگونه حقِ داشتنِ خلوت شخصى براى مردم ممكن است حتى در جامعه اى دموكراتيك به خطر بيافتد. نمونه اى است از اين مسأله كه چگونه حقِ داشتنِ خلوت شخصى

براى مردم ممكن است حتى در جامعه اى دموكراتيك به خطر بيافتد. نمونه اى است از اين مسأله كه چگونه حقِ داشتنِ خلوت شخصى اما در نظام هاى سياسى تماميت خواه رويكردهاى بسيار سخت تری وجود دارد. سازمان دهىِ فضا به طور كلی عملی معمارانه است، و شرايطِ حاصل از برخورد ميان ساختارهاى قدرت و افرادى كه در پى سازمان دهىِ فضا به طور كلی عملی معمارانه است، و شرايطِ حاصل از برخورد ميان ساختارهاى قدرت و افرادى كه در پى سازمان دهىِ فضا به طور كلی عملی معمارانه است، و شرايطِ داشتن خلوت شخصى اند، مسلماً مى تواند در شكل مكانهاى حاصل از برخورد ميان ساختارهاى قدرت و افرادى كه در پى داشتن خلوت شخصى اند، مسلماً مى تواند در شكل مكانهاى حاصل از برخورد ميان ساختارهاى قدرت و افرادى كه در پى ساختمانى و شهرى، و شيوه هاى استفاده از آنها، ديده شود. تقريباً داشتن خلوت شخصى اند، مسلماً مى تواند در شكل مكانهاى ساختمانى و شهرى، و شيوه هاى استفاده از آنها، ديده شود. تقريباً داشتن خلوت شخصى اند، مسلماً مى تواند در شكل مكانهاى همه ی جانداران متمايل به اختصاص دادن مقدار معينى از فضا به حالات طبيعى رفتار خود هستند و قلمروهاى مخصوصى را براى اين رفتارها مشخص مى كنند. اما درباره ی انسانها، تعامل ميان مكان هاى عمومى و خصوصى به مراتب پيچيده تر است. مرزهاى قلمروهاى انسانى محصول تعامل ميان سه عامل قدرت، فرهنگ و فن آورى است. نياز به تعامل اجتماعی در برابر نياز به خلوت شخصى، تعادلى پديد مى آورد كه نگرش فرد را نسبت به مكانهاى عمومى و خصوصى در شهر شكل مى دهد. وقتى عرصه ی عمومى در برابر جنبه هاى مختلف شخصيت هاى افراد درجه بالايى از مدارا نشان مى دهد، مكان شهرى به اهميت و پيچيدگى بالايى دست مى يابد. اگر اين مدارا به نهايت برسد، تنها فعاليت هاى اندكى به طور سنتى درون فضاهاى خصوصى باقى خواهد ماند.


خلوت شخصى و 'حقوق بشر'

تعريف مفهوم خلوت شخصى دشوار بوده و اين مفهوم، موضوع « اصلى » طيف وسيعى از رويكردهاى تحليلى بوده است. شكوه هاى افشاى عمومى » درباره قوانين مربوط به خلوت شخصى، درباره تجاوز به خلوت، تنهايى يا امور شخصى » و « واقعيات خصو ٢ صىبوده است. « فرد تعريف « در دسترس بودن محدود » گويسن خلوت شخصى را مى كند، و آنرا واجد سه مؤلفه ی مستقل اما مرتبط با هم ميداند:

مخفى بودن (اطلاعاتى كه درباره فرد وجود دارد)؛ ناشناختگى مى كند، و آنرا واجد سه مؤلفه ی مستقل اما مرتبط با هم ميداند: مخفى بودن (اطلاعاتى كه درباره فرد وجود دارد)؛ ناشناختگى مى كند، و آنرا واجد سه مؤلفه ی مستقل اما مرتبط با هم ميداند: (توجهى كه به فرد مى شود)؛ و انزوا (دسترسى جسمى به فرد). ٣ نبايد به خلوت » آنگونه كه در اعلاميه جهانى حقوق بشر آمده است شخصى، خانواده، خانه يا مكاتبات هيچ كس بی سبب وارد شد، و حيثيت و آبروى هيچ كس نبايد مورد حمله قرار گيرد. هر كسى از حق حمايت قانون برضد چنين تجاوزها يا حمله هايى برخوردار« است. هرچند خلوت شخصى از حقوق بنيادين بشر اعلام شده است، نمونه هاى متعددى از نقض آن در بسيارى كشورها وجود دارد. شهروندان بسيارى از حكومت هاى كمونيستى شاهد تجاوز دائمى به خلوت خود از جانب رژيم هاى تماميت خواه خويش بوده اند. و در غرب، با توجه به رشد عظيم فن آورى هاى ارتباطات و اطلاعات، اِعمالِ نظارت بر افراد هم براى سازمانهاى دولتى و هم براى سازمانهاى خصوصى، براى امنيت ملى يا فوايد اقتصادى، روزبه روز آسان تر مى شود.

تعريف 'حقوق بشر' از جانب حكومت ايران مورد انتقاد قرار

گرفته، با اين استدلال كه اين تعريف، مدافع ارزش هاى غربى

و نه لزوماً ارزش هاى جهانى و مقبول فرهنگ هاى مختلف است.

گرفته، با اين استدلال كه اين تعريف، مدافع ارزش هاى غربى

و نه لزوماً ارزش هاى جهانى و مقبول فرهنگ هاى مختلف است.

گرفته، با اين استدلال كه اين تعريف، مدافع ارزش هاى غربى

بنابراين، حق داشتن خلوت شخصى هم به صورت هاى متفاوتى

تفسير خواهد شد. اگرچه مى توان گفت كه 'خلوت' و حقوقى

كه مستلزم آن است در هيچ جا،حتى در غرب، به روشنى تعريف

نشده است، اما مقايسه شرايط موجود ايران با شرايط كشورهاى

دموكراتيك كاملاً آشكار مى كند كه سياست هاى اجرا شده در

نشده است، اما مقايسه شرايط موجود ايران با شرايط كشورهاى

دموكراتيك كاملاً آشكار مى كند كه سياست هاى اجرا شده در

نشده است، اما مقايسه شرايط موجود ايران با شرايط كشورهاى

مورد زندگى خصوصى در اين دو مورد به نحو بنيادينى متفاوت اند.

در ايران، علاقه حكومت براى ورود به قلمرو خصوصى به طرز

شايان توجهى بيشتر است. از سوى ديگر، به سبب فقدان امكانات و

گرايش عموم به حفاظت از فضاهاى خصوصى خود، چه به سبب

انگيزه هاى سنتى و چه انگيزه هاى ديگر، حكومت در اين مورد

گرايش عموم به حفاظت از فضاهاى خصوصى خود، چه به سبب

انگيزه هاى سنتى و چه انگيزه هاى ديگر، حكومت در اين مورد

گرايش عموم به حفاظت از فضاهاى خصوصى خود، چه به سبب

موفقيت چندانى نداشته است.

تجاوز قدرت و تعريف 'عمل غير قانونى'

»امروزه مفهوم خطر نقشی برابر با تابو يا گناه دارد، اما سرازيری در

جهت عكس خود كج شده است، به دور از حمايت از جامعه و به منظور حمايت از فرد»۴

وقتى مفاهيم 'گناه' و 'غيرقانونى بودن' با هم پيوسته باشند،

قدرت حكومتى با حضور فراگير خدا آميخته خواهد شد، و ايده

ی 'نظارت' به معناى 'همه جا بينى' كامل مى شود. جورج اورول

در رمان خود ' ١٩٨٤ ' تصويرى مشهور از قدرت هاى تمتمتماميت

خواه ترسيم كرد. آن چيزى كه به عنوان 'برادر بزرگ' به آن اشاره

مى شود، مى تواند با حضور نامحسوسِ مفهومى از خدا كه به نحو

سياسى تعريف و تبليغ شده است، تقويت شود. نظارت به اين

مى شود، مى تواند با حضور نامحسوسِ مفهومى از خدا كه به نحو

سياسى تعريف و تبليغ شده است، تقويت شود. نظارت به اين

مى شود، مى تواند با حضور نامحسوسِ مفهومى از خدا كه به نحو

ترتيب به درجه اى نهايى گسترش يافته است كه مستقل از هر

ابزار مادى است. اين نتيجه را در يك نظام سياسى دينى مى توان

مشاهده كرد كه نمونه كامل آن، وضع فعلى ايران است.

از آنجا كه تعريف عمل غيرقانونى در شرايط عملى ايران تعريفى

مشاهده كرد كه نمونه كامل آن، وضع فعلى ايران است.

از آنجا كه تعريف عمل غيرقانونى در شرايط عملى ايران تعريفى

مشاهده كرد كه نمونه كامل آن، وضع فعلى ايران است.

نسبتاً انعطاف پذير و متغير است، حدود بالقوه ی دخالت در

از آنجا كه تعريف عمل غيرقانونى در شرايط عملى ايران تعريفى

نسبتاً انعطاف پذير و متغير است، حدود بالقوه ی دخالت در

از آنجا كه تعريف عمل غيرقانونى در شرايط عملى ايران تعريفى

قلمروهاى عمومى و خصوصى كاملاً نامشخص است. اِعمالِ اين

نسبتاً انعطاف پذير و متغير است، حدود بالقوه ی دخالت در

قلمروهاى عمومى و خصوصى كاملاً نامشخص است. اِعمالِ اين

نسبتاً انعطاف پذير و متغير است، حدود بالقوه ی دخالت در

روش نظارت در مورد بخش هاى سنتى جامعه، كه همچنان اكثريت

را تشكيل مى دهد، نسبتاً عملى است. در عين حال، وضعيت جمعيت

روش نظارت در مورد بخش هاى سنتى جامعه، كه همچنان اكثريت

را تشكيل مى دهد، نسبتاً عملى است. در عين حال، وضعيت جمعيت

روش نظارت در مورد بخش هاى سنتى جامعه، كه همچنان اكثريت

شناختى متغير، شمار فزاينده ی جوانان، و رشد روز افزون دستيابى

به رسانه هاى غيردولتى كه در بعضى موارد دولت بر آنها كنترل كامل

ندارد، به تغييراتى منجر شده است.

در شرايط ايده آل دموكراتيك، قانون بازتاب چيزى است كه

اكثريت مردم براى كل جامعه سودمند تشخيص مى دهند. از اين

رو قانون تقريباً به طور كامل مطابق خواست اكثريت مردم است.

اكثريت مردم براى كل جامعه سودمند تشخيص مى دهند. از اين

رو قانون تقريباً به طور كامل مطابق خواست اكثريت مردم است.

اكثريت مردم براى كل جامعه سودمند تشخيص مى دهند. از اين

در اين مورد مردم تعريف اعمال غيرقانونى را مى پذيرند. در هر جا

كه شكاف ميان هنجارهاى تثبيت شده ی اجتماعى و تعريف هاى

قانونى حكومتى زياد شود، فضاى خصوصى اهميت مى يابد. در

اين شرايط افراد به هر مكانِ ممكن كه بتواند رفتار آنها را كه از لحاظ

سياسى ناپذيرفتنى است مخفى كند، پناه مى برند.

همه جا بين، نظارت و قدرت

كاركرد خود به خودىِ قدرت هميشه براى حاكمان مضمونى جذاب

بوده است. در شرايطى كه اين كاركرد به نهايت برسد، مردم به

كاركرد خود به خودىِ قدرت هميشه براى حاكمان مضمونى جذاب

بوده است. در شرايطى كه اين كاركرد به نهايت برسد، مردم به

كاركرد خود به خودىِ قدرت هميشه براى حاكمان مضمونى جذاب

خاطر ترس دائم از نظارت، خودبه خود طبق تمايلات قدرت

عمل خواهند كرد. براين اساس، مأموران مخفى و آژانس هاى

خاطر ترس دائم از نظارت، خودبه خود طبق تمايلات قدرت

عمل خواهند كرد. براين اساس، مأموران مخفى و آژانس هاى

خاطر ترس دائم از نظارت، خودبه خود طبق تمايلات قدرت

جاسوسى (و اخيراً دوربين هاى مخفى) هميشه براى قدرت ها بويژه

عمل خواهند كرد. براين اساس، مأموران مخفى و آژانس هاى

جاسوسى (و اخيراً دوربين هاى مخفى) هميشه براى قدرت ها بويژه

عمل خواهند كرد. براين اساس، مأموران مخفى و آژانس هاى

در رژيم هاى تماميت خواه و غير دموكراتيك جذابيت بسيار دارند.

روش نظارت هر چه نامحسوس تر باشد، ترسناك تر مى شود. تخيل

و ترس از زير نظر بودن، در اين شرايط به صورت عاملى خود

تنظيم گر عمل مى كند.

١٧٤٨ ) فيلسوف سودگرا و نظريه پرداز - جرمى بنتام ( ١٨٣٢

اصلاحات حقوقى بريتانيا، الگويی از زندان را مطرح كرد كه

١٧٤٨ ) فيلسوف سودگرا و نظريه پرداز - جرمى بنتام ( ١٨٣٢

اصلاحات حقوقى بريتانيا، الگويی از زندان را مطرح كرد كه

١٧٤٨ ) فيلسوف سودگرا و نظريه پرداز - جرمى بنتام ( ١٨٣٢

معروف است . در اين زندان به سبب تركيب « همه جابين » به

فضايی هوشمندانه، زندانی هيچگاه امكان مشاهده زندانبان را

نمييابد. زندانى هرگز نمى تواند بداند چه وقت تحت نظر است؛

عدم قطعيتی ذهنى كه به خودى خود به مثابه يك وسيله انضباطى

مهم عمل ميكند. نتيجه، احساس دائم تحت كنترل بودن است كه

مى تواند به وضعى منتهى شود كه در آن، قدرت به نحو خودبه خود

اِعمال مى شود. همانطور كه فوكو همه جابين را تحليل مى كند، اِعمالِ

خودبه خودى قدرت از طريق اين واقعيت كه در چنين وضعيتى

است، حاصل شده است. « غيرقابل اثبات » و « قابل مشاهده »

آثار مربوط به نظارت در دوره معاصر، مؤيد استعاره اى است كه در

در كتاب جورج اورول، و به نحوى « اقيانوسيه » بينش پيش گويانه

عمومى تر در انتزاع ميشل فوكو از همه جابينى، بسط داده شده

و مراقبت هاى « پليس انديشه » ،« تله اسكرين » ، است. براى اورول

اجتماعى كه بى چون و چرا فراگير و دقيق هستند، نمونه ی دولت

تماميت خواه آينده بودند. به نظر او محسوس بودن دائمى برادر

بزرگ، به صورت مكانيسم سركوبى عمل مى كرد كه هدفش حفظ

فرمانبرداری و نظم اجتماعى بود. در مقابل، فوكو دريافت كه از

طريق نگاه بهنجار كننده ی نظامها و به وجود آمدن سوژه هاى

فرمانبرداری و نظم اجتماعى بود. در مقابل، فوكو دريافت كه از

طريق نگاه بهنجار كننده ی نظامها و به وجود آمدن سوژه هاى

فرمانبرداری و نظم اجتماعى بود. در مقابل، فوكو دريافت كه از

خود تنظيم گر، روزبه روز تجلى محسوس نظارت مدرن ضرورت

كمتری مييابد. بسيار فراتر از سازوكارى براى سركوب، نظارت

همه جابينانه متضمنِ بازتابى سازنده بر خويش است، تا آنجا كه

پراكندگىِ حقيقت گستره اى از نهادهاى اجتماعى مسئول ايجاد

همه جابينانه متضمنِ بازتابى سازنده بر خويش است، تا آنجا كه

پراكندگىِ حقيقت گستره اى از نهادهاى اجتماعى مسئول ايجاد

همه جابينانه متضمنِ بازتابى سازنده بر خويش است، تا آنجا كه

انظباط تا اِعمال قدرت بر خود را در بر مى گيرد.

پراكندگىِ حقيقت گستره اى از نهادهاى اجتماعى مسئول ايجاد

انظباط تا اِعمال قدرت بر خود را در بر مى گيرد.

پراكندگىِ حقيقت گستره اى از نهادهاى اجتماعى مسئول ايجاد

زندگى خصوصى در تهران، پژوهش موردى

در يك زمينه سنتی غير سكولار، خداى هميشه حاضر داراى قدرت

كامل نظارت و مراقبت خواهد بود. خدا براى نظارت بر هر

موقعيت قابل تصور قدرت نهايى را خواهد داشت و از هيچ مورد

نقض قانون الهى چشم پوشى نخواهد شد. اين اصل به طور سنتى

پيچده ترين و احتمالاً كارآمدترين روش نظارت به شمار ميايد. به

نقض قانون الهى چشم پوشى نخواهد شد. اين اصل به طور سنتى

پيچده ترين و احتمالاً كارآمدترين روش نظارت به شمار ميايد. به

نقض قانون الهى چشم پوشى نخواهد شد. اين اصل به طور سنتى

نظر بعضى از مردم، ميزان جرايم معمولاً در مناطق سنتى تر ايران

پيچده ترين و احتمالاً كارآمدترين روش نظارت به شمار ميايد. به

نظر بعضى از مردم، ميزان جرايم معمولاً در مناطق سنتى تر ايران

پيچده ترين و احتمالاً كارآمدترين روش نظارت به شمار ميايد. به

پايين است. مسلماً باورهاى دينى، كه موجب مى شود در ذهنيتِ

نظر بعضى از مردم، ميزان جرايم معمولاً در مناطق سنتى تر ايران

پايين است. مسلماً باورهاى دينى، كه موجب مى شود در ذهنيتِ

نظر بعضى از مردم، ميزان جرايم معمولاً در مناطق سنتى تر ايران

شخصىِ خودِ فرد، كفِّ نفس پديد آيد، از اين لحاظ عامل عمده اى

پايين است. مسلماً باورهاى دينى، كه موجب مى شود در ذهنيتِ

شخصىِ خودِ فرد، كفِّ نفس پديد آيد، از اين لحاظ عامل عمده اى

پايين است. مسلماً باورهاى دينى، كه موجب مى شود در ذهنيتِ

است. اما در كنار اين واقعيت، تعاليم دينى كه همه ی مؤمنان را

شخصىِ خودِ فرد، كفِّ نفس پديد آيد، از اين لحاظ عامل عمده اى

است. اما در كنار اين واقعيت، تعاليم دينى كه همه ی مؤمنان را

شخصىِ خودِ فرد، كفِّ نفس پديد آيد، از اين لحاظ عامل عمده اى

جامعه در هر زمان ترغيب مى كند، گاه به صورت « اصلاح » به

وسيله اى براى نقض خلوت و آزادى فردى مورد سوء استفاده قرار

گرفته است.

منظور از الگوى سياسى ايران اين بوده است كه نوعى مشروعيت

براساس بنيادهاى الهى و دموكراتيك به وجود آورد. پيامدهاى

حقوقى اين معيار، شرايطى را پديد آورده است كه تقريباً در

براساس بنيادهاى الهى و دموكراتيك به وجود آورد. پيامدهاى

حقوقى اين معيار، شرايطى را پديد آورده است كه تقريباً در

براساس بنيادهاى الهى و دموكراتيك به وجود آورد. پيامدهاى

جهان بى نظير است. حتى مقرراتِ به ظاهر سكولار و داراى

استاندارد بين المللى، مثل قوانين راهنمايى و رانندگى، بخشى از

قوانين دينى تلقى شده است. قدرت سياسى دينى آنچنانكه در

ايران اِعمال مى شود، ادامه قدرت الهىِ اعطا شده به رهبر فرض

مى گردد و از اين رو قواعد و قوانين، واجد تفسيری الهى و مقدس

ايران اِعمال مى شود، ادامه قدرت الهىِ اعطا شده به رهبر فرض

مى گردد و از اين رو قواعد و قوانين، واجد تفسيری الهى و مقدس

ايران اِعمال مى شود، ادامه قدرت الهىِ اعطا شده به رهبر فرض

هستند. بنابراين نقض هر قانونى گناه نسبت به خدا تلقى ميشود

ومشروعيت قدرت هنگام اصلاح مردم، صرفاً مشروعيتى مدنى

هستند. بنابراين نقض هر قانونى گناه نسبت به خدا تلقى ميشود

ومشروعيت قدرت هنگام اصلاح مردم، صرفاً مشروعيتى مدنى

هستند. بنابراين نقض هر قانونى گناه نسبت به خدا تلقى ميشود

نيست بلكه تا اراده خدا امتداد مييابد. تعارض ميان برخی رفتارها،

كه به طور گسترده ای پذيرفته شده و در بيشتر بخش هاى جهان

كاملاً قانونى است، با قدرت اسلامى، علت وضعيت مبهم در

كه به طور گسترده ای پذيرفته شده و در بيشتر بخش هاى جهان

كاملاً قانونى است، با قدرت اسلامى، علت وضعيت مبهم در

كه به طور گسترده ای پذيرفته شده و در بيشتر بخش هاى جهان

ايران بوده است. مهم ترين جنبه اين مسأله آن است كه تفسير

كاملاً قانونى است، با قدرت اسلامى، علت وضعيت مبهم در

ايران بوده است. مهم ترين جنبه اين مسأله آن است كه تفسير

كاملاً قانونى است، با قدرت اسلامى، علت وضعيت مبهم در

اساسى رسمى از تعاليم الهى، قانونى عالى تلقى شده است كه هرگز

نمى تواند مورد هيچ نوع انتخاب يا قرائت دموكراتيك قرار بگيرد.

اساسى رسمى از تعاليم الهى، قانونى عالى تلقى شده است كه هرگز

نمى تواند مورد هيچ نوع انتخاب يا قرائت دموكراتيك قرار بگيرد.

اساسى رسمى از تعاليم الهى، قانونى عالى تلقى شده است كه هرگز

به اين ترتيب، قانون هميشه نتيجه فرآيندى دموكراتيك نخواهد بود

و الزاماً مورد قبول اكثريت قرار نخواهند گرفت. معروف ترين

به اين ترتيب، قانون هميشه نتيجه فرآيندى دموكراتيك نخواهد بود

و الزاماً مورد قبول اكثريت قرار نخواهند گرفت. معروف ترين

به اين ترتيب، قانون هميشه نتيجه فرآيندى دموكراتيك نخواهد بود

نمونه اين موضوع، تفاوت شگفت آور شيوه لباس پوشيدن مردم

در مكان هاى رسمى و غيررسمى است. آداب اجبارى و رسمى

لباس پوشيدن بويژه در مورد زنان، در فضاهاى غيردولتى به ندرت

محترم شمرده و پيروى مى شود، و شيوه عمومى لباس پوشيدن به

نحو قابل ملاحظه ای با زندگى خصوصى متفاوت است. مى توان

گفت كه اين دوگانگى ها و تفاوت ها در وجوه عمومى و خصوصى

زندگى در ايران، در گرايش شديد به جدا كردن و محصور ساختن

زندگى خصوصى مؤثر بوده است، اين دو وجه به فضاهای عمومى

(شهرى و خصوصى) معماری در تهران تعبير شده اند.

تا آنجا كه به تداخل قدرت و خلوت فردى مربوط است، دوگانگى

گفتمانِ مشروعيت بخش، حكومت دينى را از داشتن حقِ متغير

و تقريباً نامحدود براى كنترل جنبه هاى خصوصى زندگى، كه ممكن

گفتمانِ مشروعيت بخش، حكومت دينى را از داشتن حقِ متغير

و تقريباً نامحدود براى كنترل جنبه هاى خصوصى زندگى، كه ممكن

گفتمانِ مشروعيت بخش، حكومت دينى را از داشتن حقِ متغير

است شامل فضاهای خصوصى معماری هم باشد، برخوردار

مى كند. در نتيجه، عدم شفافيت فضاهای خصوصى در بسيارى

موارد براى حفظ جنبه خصوصى فضا افزايش مى يابد. البته بررسى

اين پيامد بدون توجه به فرهنگ و معمارى سنتى ايرانى كه هر

دو نشان دهنده تمايل زيادى به انزوا در زندگى شخصى هستند،

نمى تواند مبتنى بر واقعيت باشد.

در شرايط اعمال كنترل فراگير، حضور در شهر در مورد اكثريت

جمعيت جوان تهران به گريزى دائمى از نظارت منجر مى شود. به

همين سبب نقاط خاصى در محيط هاى شهرى و حاشيه ی شهر،

آنها شمرده مى شود. ارزش « غيرقانونى » پناهگاه امنى براى اعمال

اين نقاط بر اثر ميزان عدم شفافيت آنها نسبت به امكان نظارت،

افزايش مى يابد. كافى شاپها، رستورانها و پاركها و فضاهای خلوت

شهر، مكانهاى مورد ترجيح اند. خلوت نسبى اتومبيل ها هم

مورد علاقه است و بسيارى از برخورد های واجد گرايش جنسى

ميان مردان و زنان در اتومبيل ها اتفاق مى افتد. مى توان تجمع ها و

جشن هايى را هم ديد كه در استراحتگاه هاى كوه ها و مناطق حومه

ميان مردان و زنان در اتومبيل ها اتفاق مى افتد. مى توان تجمع ها و

جشن هايى را هم ديد كه در استراحتگاه هاى كوه ها و مناطق حومه

ميان مردان و زنان در اتومبيل ها اتفاق مى افتد. مى توان تجمع ها و

شهر رخ مى دهد.

شكل گيرى خانه سازى به عنوان فضايى خصوصى نيز تحت تأثير

شهر رخ مى دهد.

تقاضاهاى روز افزون نسل جوان براى داشتن فضاى خصوصى

بوده است. بعضى كوشيده اند كاركرد دفتر كار و فضاى خلوت

شخصى را در هم بياميزند كه نتيجه آن، وضعيتى نامشخص است

كه كمتر احتمال دارد در معرض نظارت باشد. مالكيت يا اجاره

كردن محلى مستقل، تقريباً براى هر جوان در تهران امری فاخر و

كه كمتر احتمال دارد در معرض نظارت باشد. مالكيت يا اجاره

كردن محلى مستقل، تقريباً براى هر جوان در تهران امری فاخر و

كه كمتر احتمال دارد در معرض نظارت باشد. مالكيت يا اجاره

لوكس است؛ اكثريت مجبورند با مشكلات زندگى همراه با خانواده

خود كنار بيايند. اختلاف شيوه هاى زندگىِ نسل هاى مختلف،

سرچشمه برخورد و ستيز در بسيارى خانواده هاست كه جوانان را

خود كنار بيايند. اختلاف شيوه هاى زندگىِ نسل هاى مختلف،

سرچشمه برخورد و ستيز در بسيارى خانواده هاست كه جوانان را

خود كنار بيايند. اختلاف شيوه هاى زندگىِ نسل هاى مختلف،

به سوى وضعيتى آشفته مى راند كه در آن تلاش مى كنند هم از خانه

ی پدری خود بگريزند و هم از فضاهای عمومى كه اغلب تحت

به سوى وضعيتى آشفته مى راند كه در آن تلاش مى كنند هم از خانه

ی پدری خود بگريزند و هم از فضاهای عمومى كه اغلب تحت

به سوى وضعيتى آشفته مى راند كه در آن تلاش مى كنند هم از خانه

نظارت است. بسيارى از مالكين ساختمانها از آنجا كه از مشكلات

احتمالى قانونى ناشى از شيوه زندگى جوانان (روابط جنسى، مواد

مخدر و فعاليتهاى احتمالى غير قانونى در كنار ساير مشكلات جهانى

جوانان) بيم دارند، مايل به اجاره دادن هر نوع ملك به آنها نيستند.

نظارت در ايران با مفهوم جنسيت نيز مرتبط است. حضور

اجتماعی زنان در مقايسه با مردان بسيار شديدتر تحت نظارت بوده

است. زنان به طور سنتی در رفتارها و نگرش های اجتماعی خود

محدودتر بوده اند، و اين محدوديت ها از طريق هنجارهای فرهنگی

و اجتماعی، كه به شيوه ای عادی و روزمره همواره مردم را كنترل

می كنند، برآنان تحميل شده است. پيوستگی مشروعيت سياسی با

و اجتماعی، كه به شيوه ای عادی و روزمره همواره مردم را كنترل

می كنند، برآنان تحميل شده است. پيوستگی مشروعيت سياسی با

و اجتماعی، كه به شيوه ای عادی و روزمره همواره مردم را كنترل

هنجارهاى هنوز قدرتمند اجتماعى در مورد رفتار جنس مؤنث، به

وضعيتِ نظارتِ شديد بر زنان منتهی شده است.

سياست هاى رسمى جداسازى مردان و زنان در مكان هاى عمومى،

احتمال تجربياتى اجتماعى را كه همواره هم مغاير با قوانين اسلامى

نيست از بين برده است. در بسيارى موارد طى سال هاى گذشته

اين سياست حتى در مكان هايى مثل دانشگاه ها، كه خطر هر نوع

آزار جنسى در آنها عملاً پايين است، اجرا شده است. شكل گيرىِ

اين سياست حتى در مكان هايى مثل دانشگاه ها، كه خطر هر نوع

آزار جنسى در آنها عملاً پايين است، اجرا شده است. شكل گيرىِ

اين سياست حتى در مكان هايى مثل دانشگاه ها، كه خطر هر نوع

فضاهای معماری هم تا حدى تحت تأثير اين روش ها بوده است.

آزار جنسى در آنها عملاً پايين است، اجرا شده است. شكل گيرىِ

فضاهای معماری هم تا حدى تحت تأثير اين روش ها بوده است.

آزار جنسى در آنها عملاً پايين است، اجرا شده است. شكل گيرىِ

در پاره ای از موارد فضاهای دسترسی، يا دو برابر شده اند يا در

بعضى مكان هاى عمومى با اختصاص دادن پلكان ها و راهروها

يا سالن هاى جداگانه به مردان و زنان، به دو فضای مجزا تقسيم

شده اند. گرچه شايد بتوان گفت اين شرايط ممكن است درجه

ی بيشترى از خلوت نسبی و امنيت را براى زنان به همراه آورد،

واقعيت اين است كه بسيارى مردم آن را ترجيح نمى دهند. حتى

معاشرت زوج هاى قانونى در مكانها و فضاهای عمومى در بسيارى

موارد تحت تأثير اين تمهيدات است. همين وضعيت را مى توان

معاشرت زوج هاى قانونى در مكانها و فضاهای عمومى در بسيارى

موارد تحت تأثير اين تمهيدات است. همين وضعيت را مى توان

معاشرت زوج هاى قانونى در مكانها و فضاهای عمومى در بسيارى

در جداسازى بعضى فضاهاى غير ساختمانى مثل فضاى داخل

اتوبوس ها ديد كه آن هم به دو قسمت جداگانه تقسيم شده است.

جدا از اين نمونه هاى دخالت قدرت در جنبه هاى خصوصى زندگى

و شرايط فضايی حاصل از آنها، نكته مهم اين است كه چالش ميان

قدرت و افراد، موضوعى جارى است كه به وضعيتى ثابت و دائم

نرسيده است. شمار فزاينده ی افراد تحصيل كرده در حال دسترسى

يافتن به بسيارى منابع اطلاعات و فن آورى هاى جديد هستند

و با بسيارى جنبه هاى زندگى در ديگر بخش هاى جهان آشنايى

يافتن به بسيارى منابع اطلاعات و فن آورى هاى جديد هستند

و با بسيارى جنبه هاى زندگى در ديگر بخش هاى جهان آشنايى

يافتن به بسيارى منابع اطلاعات و فن آورى هاى جديد هستند

مى يابند. به همين سبب رويكرد آنان به شيوه ی زندگى و بويژه

زندگى خصوصى به نحو قابل ملاحظه ای در حال تغيير است. در

نتيجه، اين دگرگونى موجب پديد آمدن شرايط عملى متفاوتى در

ارتباط ميان مردم و قدرت خواهد شد. مى توان گفت همچنانكه

ره يافت افراد به حقوق مدنى و بويژه حقِ داشتنِ خلوت شخصى،

رشد مى يابد، تعادل ميان خواست هاى متباين قدرت و مردم به

ره يافت افراد به حقوق مدنى و بويژه حقِ داشتنِ خلوت شخصى،

رشد مى يابد، تعادل ميان خواست هاى متباين قدرت و مردم به

ره يافت افراد به حقوق مدنى و بويژه حقِ داشتنِ خلوت شخصى،

سمت شرايطى دموكراتيك تر حركت مى كند كه چه بسا به ارتباط و

تناسبی تازه ميان فضاهای خصوصى و عمومی در فضاهای معماری

و شهرى بيانجامد.

١- ميشل فوكو،

Power and knowledge: selected interviews and

other writings, 1972-1977, Colin Gordon,

ed. (London/New York: Panthon Books,

1980)

٢- على مدنى پور

Public and Private Spaces of the City,

٢٠٠٣ ، ص ٤١ , London Routledge

٣- همان، ص ٤٣

Paulo Vaz and Fernanda Bruno -٤

Types of Self-Surveillance: from abnormality to

individuals at risk

www.surveillance-and-society.org/

journalv1i3.htm

Sean P. Hiec, Probing the Surveillant -٥

Assemblage: on the dialectics of surveillance

practices as processes of social control

www.surveillance-and-society.org/

journalv1i3.htm

+افزودن به مجموعه
 ایجاد پی دی اف
...