١٦ خرداد ١٣٩٩

نسخه #١

حل کردن، مخلوط کردن، ذوب کردن، هم زدن (دود)

صفحه


در حال حاضر متن کامل این مقاله تنها در نسخه چاپی مجله در دسترس است. 


متن زیر با استفاده از الگوریتم‌های تحلیل عواطف (sentiment analysis) «نوشته» شده است. محتوی آن از میان چندین متن که بین سال‌های ۱۸۳۷ و ۲۰۱۳ نوشته شده‌‌اند استخراج و سامان‌دهی مجدد شده‌است. فرایند خودکار نگارش این متن، پیرو مقادیری بوده که در طیف عواطف منفی تا مثبت میان ۰,۲۰- و ۰,۲۰+ عدددهی شده‌اند. این مقادیر با استناد به «فرهنگ ذهنیت برای صفت‌های زبان انگلیسی» تعیین شده‌اند که توسط «گروه زبان‌شناسی محاسباتی CLiPS» در دانشگاه انتورپ تهیه شده. متون مرجع را در صفحه‌های ۲۳-۲۵ نام برده‌ایم. وجه مشترک این متون این است که به «تریاک» می‌پردازند.

از آن‌جایی که الگوریتم‌ها با مقادیر دوقطبی زبان انگلیسی کار می‌کرده‌اند، ما صرفاً بخشی کوتاه از متن اصلی را به فارسی برگردانده‌ایم. متن اصلی شامل هشت فصل است که به‌ترتیب در صفحه‌های ۱۱۴، ۶۸ و ۲۹ به چاپ رسیده‌اند.

حل شدن، مخلوط کردن، ذوب شدن، هم زدن (دود)

اکنون چهل روز یا چهل ماه است که من چای نداشته‌ام که بنوشم و طبیعتاً ‌چیز دیگری هم نداشته‌ام؛ چند سال از آخرین باری که خوابیده‌ام گذشته؟ تردیدی نیست که حجم بالای سم که آن‌زمان به بدن نابالغ من وارد‌شد اشتهایی پدید آورد که هرچند بیست سال خفته مانده بود اما وقتی بیماری اندام و اراده‌ام را به زنجیر کشید تسلط خود را نشان داد و بار دیگر ماده‌ مخدر بر من عرضه شد. امروزه صرفاً به آن یان (دود) یا دایان (دود بزرگ) یا وویان (دود سیاه) یا وانگ‌یان (دود دریای غربی) گفته می‌شود. در نتیجه صرفاً می‌توانم بنویسم که ما کاملاً موفق بودیم. از منظر چشم‌انداز واقعی هیچ سیخ آهنی زنگ‌زده‌ای در هوا بین چشم و او نبود. درپی توصیه‌ شغل‌اش، پزشک همراهم مورفین زیرپوستم تزریق کرد بی‌این‌که به خواسته‌های من در این زمینه اعتنایی داشته باشد یا مرا از آن مطلع سازد. مصرف افراطی دارو اتفاق افتاد (پزشکم از شدت ترس و تقلا از پا افتاده بود) و من البته به سفری بسیار دور رفتم. قرن هجدهم دوره‌ای بود که دانش مربوط به تریاک به مردمان بسیاری منتقل شد (به عبارت دیگر، انباشته و اجتماعی شد.)

خیلی‌ها به دیدن من می‌آیند و از این خوشم می‌آید، بیش‌تر از آنچه فکرش را کنی: همیشه کلی داستان‌های بی‌معنی در مورد تریاکی‌ها هست! با تریاک اما همین حضورش است که آدم را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد. این به جایی می‌رسد که با حسی از راحتی عمیقی سرخوشانه سراغ تجربیاتمان از تزینات می‌رویم که در کودکی و به هنگام تب خودشان را به ما نمایانده‌اند.

رواج تریاک همچون امری تجملی رابطه تنگاتنگی با تجارت دریایی و دیپلماسی چین داشت. یک ساعت فاخر خارجی روی میز مرمر پشت سرش قرار دارد. عصرها زمانی که اروپاییان در یک کافه چرت می‌زدند یا در اتاق‌های پذیرایی به لاس ‌زدن‌ ادامه می‌دادند من وانمود می‌کردم دارم می‌روم خانه، آن هم با یک حال بی‌اعتنایی شیک. کار با چنان دقت و احساس مسئولیتی انجام شده بود که ورای انتظارمان بود و نمی‌توانم تصور کنم هیچ کسب‌وکار دیگری این طور متعهدانه انجام شده باشد. با لباس بیرون روی یک تخت بزرگ نامناسب دراز کشیده و چارچوب تخت زیر وزنی که بر رویش است شکم داده. به یاد می‌آورد که:‌ «بومیان همه‌ آن کشورها به آن (تریاک) خیلی دلبستگی دارند و آن را یا در ترکیب با تنباکو می‌کشند یا به طور خالص می‌جوند.»

[...]

+افزودن به مجموعه
 ایجاد پی دی اف
...