یادداشت تحریریه
۱. در سال ۱۳۵۶ موزه هنرهای معاصر تهران مجموعه هنر مدرن غربیاش را که به سرعت گردآوری کرده بود به معرض نمایش عمومی گذاشت. آیا در همان زمان هم معلوم نبود که این گنجینه روزی به زیرزمین بازمیگردد، اتفاقی که در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به وقوع پیوست؟
۲. دفعه بعدی که یکی از آثار این مجموعه از انبار موزه بیرون کشیده شد ششم مرداد ۱۳۷۳ بود، قرار بود این اثر در فرودگاه وین با نسخه خطی مصوری متعلق به ایران قرن دهم هجری تاخت زده شود. این اثر زن شماره ۳ ویلم دکونینگ (۳-۱۹۵۲) بود؛ و نسخه خطی (که به مجموعهداری آمریکایی تعلق داشت) بخشی از نسخه شاهنامه شاه طهماسب، که مینیاتورهایی برجسته دارد. عرف موزههاست که گاهی آثارشان را برای غنای مجموعهشان یا برطرف کردن کمبودهای آن تاخت بزنند اما در این مورد، نفس حضور چنین اثری در یک موزه هنر معاصر مطلقا نابجاست، چه رسد در جوار مجموعه مدرن غربی. اما آیا اصلا میتوان صفت نابجا را در خصوص حضور اشیاء به کار برد؟ آیا حضور واقعی همواره حضوری نابهجا نیست؟
۳. مجموعه بزرگ هنر غربی موزه (بزرگترین مجموعهی هنر غربی خارج از غرب با آثاری از براک، لژه و دوشان گرفته تا پالاک، اسمیتسون، اپنهایم و دیگران) با این هدف گردآورده شدهبود که «نشانه» نوعی «معاصریت» در ایران دهه پنجاه باشد؛ اما از منظری، این نشانه خود را نقض میکرد، چرا که نمیخواست همجوار رخدادهایی باشد که در آن طرف دیوارهای موزه در جریان بودند و همواره به «جایی دیگر» اشاره میکرد. اما طولی نکشید که با جمع شدن مجموعه این ردپای معاصریت از نو ترسیم شد و شیارش این بار حفرهای بزرگ بهبار آورد که نه تنها مجموعه را بلعید بلکه خود تجسم معاصریت موزه هنرهای معاصر تهران شد. به بیان دیگر، با بازگشت مجموعه به زیرزمین بود که موزه «معاصر» شد و بواسطه شکافی تاریخ(هنر)ی اتصالش را با مدرنیته احیاء کرد. این مجموعه پس از بیست سال مخفی ماندن از دید عموم، هر از چندی دوباره به نمایش گذاشته شد، اما همیشه نوعی عدم حضور را حفظ کرد، چنانکه آویختن مثلاً نقاشی وارهول بر دیوار مصداق آویختن غیاب خواهدبود.
۴. بنای موزه در مرکز تهران با طبقهای همکف شروع میشود و به گالریهای پایینتری میرسد که با شیبراهه به هم متصلاند. انبار موزه آخرین فضای بناست که چند طبقه از زمین پایین تر است و مسیر مارپیچ شیب داری فرونشست آن را بارز می کند، گویی بازدیدکننده میتواند هنگام ورود به موزه بدون سرزدن به گالریها مستقیماً تا انباری پایین برود.
۵. قرار گرفتن یک نسخه قرن دهم هجری در «آرشیو» موزه هنرهای معاصر تهران (به منزله بازیابی میراثی گمشده) یقینا تلاشی است برای مرمت شکافی تاریخ (هنر)ی که با اکتساب مجموعه آثار غربی حفر شده بود. اما دست یابی به این نسخه خطی یک بازیابی نابجاست، درحکم آن است که با انحراف از زمان و جغرافیا، نبش قبری را استتار کنیم، چرا که همیشه شبحی بیگانه را با خود خواهد داشت، شبح مجموعهی غربی.
۶. این مجموعه در گرماگرم بحران انرژی در دهه پنجاه خریدهشد، زمانی که مازاد درآمد ایران از محل فروش نفت خام افزایش یافته بود. تصادفی نیست که شرکت ملی نفت ایران حامی اصلی این معامله بود. با آن که فاصله میان اولین استخراج صنعتی نفت خام در ایران تا افتتاح مجموعه آثار نقاشان غربی در موزه هنرهای معاصر خط شکلگیری مدرنیته در ایران است، اما گویی همواره شیار دیگری درلایه زیرین وجود داشته، که گاهبهگاه در زیر پا عریضتر میشود.